فلاويو لوپز امروز قرارداد خود را با باشگاه تراكتورسازي به مدت دو سال تمديد كرد. فلاويو لوپز در فصل قبل توانست با به ثمر رساندن 10 گل به عنوان بازيكن موثر اين تيم مطرح شود.
قلعه نويي گزينه اول باشگاه تراكتورسازي براي سرمربي گري تيم بود اما ايشان پاسخ به باشگاه را مشمول مرور زمان كرد و نهايتا به باشگاه استقلال پيوست اما باشگاه نيز بيكار ننشست و بدنبال گزينه معتبر و مناسب بود .
وقتي كه قطعا معلوم شد قلعه نويي تراكتورسازي را ترك و به استقلال پيوست باشگاه نيز در كار خود جديت يافت و در حال نهايي كردن با يك مربي معتبر خارجي است تا بتواند تيم را به بهترين شكل ممكن اداره نمايد . اسم اين مربي به محض قطعي شدن همكاري با باشگاه اعلام خواهد شد .
كسب مقام نائب قهرماني و صعود به ليگ باشگاه هاي آسيا كه براي اولين باز در تاريخ باشگاه بدست آمد مسئولين باشگاه را بر آن داشت تا جشن صعود و تجليل از زحمتكشان را برگزار نمايند ، بدين منظور مراسم جشني از ساعت 17:30 لغايت 20 در مورخه سه شنبه 16 خرداد ماه در سالن شهيد پورشريفي مجموعه ورزشي تختي(باغشمال) واقع در خيابان حافظ برگزار خواهد شد كه برنامه هاي شاد و مفرح ، معرفي تيم جديد ، پخش صحنه هاي مربوط به تيم و انتشار تمبر ويژه كسب سهميه آسيايي و رونمايي از سرود هاي جديد تراكتور جز برنامه مي باشد. از هواداران و علاقمندان جهت حضور دعوت بعمل مي آيد.
بعد از نهايي شدن پيوستن امير چك سفيد به استقلال حالا تراكتورسازي به دنبال گزينه اي براي جانشيني اوست. مديران تراكتور كه به خوبي مي دانند بايد جاي خالي قلعه نويي را با يك نام بزرگ پر كردن مذاركراتشان را از چند روز قبل با يك سرمربي بزرگ و بين المللي شروع كردند و به زودي او را به تبريز خواهند آورد. سرمربي مورد اشاره، كلاوس تاپ مولر آلماني است كه سابقه نشستن روي نيمكت باير لوركوزن و چند تيم بزرگ ديگر بوندس ليگا را دارد. گفته مي شود مذاكرات تاپ مولر با باشگاه محبوب تبريز مثبت بوده و طرفين حتي به توافق مالي هم رسيده اند.
هر چند تاپ مولر توفق نهايي را به بعد از حضورش در تبريز و بازديد از امكانات باشگاه تبريزي موكول كرده است. با اين حال به نظر مي رسد كه حضور تراكتورسازان در ليگ قهرمانان و حمايت طرفداران پرشورشان در نهايت تاپ مولر را به آمدن به تبريز و دادن پاسخ مثبت به سرخ هاي تبريز وسوسه خواهد كرد.
همچنين تبريزي ها موازي با مذاكره با تاپ مولر، مذاكراتشان را با بازيكنان ملي پوش ايراني پي مي گيرند تا براي سال جديد تيمي قدرتمند براي قهرمان در ليگ برتر ايران و حتي ليگ قهرمانان آسيا تدارك ببينند. گفته مي شود مديران تراكتور با چهار بازيكن هم به توافقات اوليه دست يافته اند. آندرانيك تيموريان، هافبك سابق تراكتور احتمالا مانند سال گذشت حاضر نخواهد شد با قلعه نويي كار كند و استقلال را ترك مي كند و به تبريز خواهد آمد. با خسرو حيدري هم بر سر مسائل مالي توافق شده است. سومين ملي پوشي كه الان در تركيه است و با تراكتور مذاكرات خوبي داشته پژمان نوري است. البته پژمان به تراكتوري ها گفته است: «اولويتم ملوان است. اما اگر نشد حتما به تراكتور ميآيم». چهارمين ملي پوش هم آرش افشين است كه الان مصدوم و از تيم ملي دور است و مذاكره او با تراكتور در ماه هاي گذشته حسابي خبرساز شده بود. اين چهار ملي پوش به همراه تاپ مولر استارت تراكتور مدل 91-92 را براي قهرماني خواهند زد.
بازهم فوتبال و بازهم دو رويي بازيكنان و مربيان. اين بار امير پاشا ،امير پاشايي كه 2 هفته پيش ادعا ميكرد قرارداد را به خاطر مردم آزربايجان سفيد امضا مي كند حالا با پيوستن به استقلال ادعا ميكند كه نمي توان به استقلال و هوادارانش نه گفت.
بله فوتبال يك ورزش حرفه اي است ولي در هيچ كجاي دنيا مربيان و بازيكنان هواداران را مضحكه دست خود نكرده اند ولي در ايران اين امر به وفور ديده ميشود. امير قلعه نويي براي اينكه خود را در دل مردم آزربايجان جا كند حتما لازم نبود كه به دروغ قرار داد سفيد امضا كند و اين بار هم نه نگفتنش به هواداران استقلال شايد مانند سفيد امضا كردن قرار داد به خاطر مردم آزربايجان باشد. امير قلعه نويي مربي هست كه هميشه از وضع فوتبال ايران گلايه دارد ولي بايد يكي هم باشد كه از دو رويي هاي او و امثال او گلايه كند.
تيم تراكتورسازي تبريز كه در فصل نقل و انتقالات از ساير تيم ها عقب مانده بود طي چند روز گذشته با برنامه مناسبي پيش رفته و توانسته مذاكراتي با مربيان و بازيكنان مطرح اروپايي داشته باشد.
اين تيم كه سال گذشته يك مهاجم پرتغالي به نام فلاويو لوپز را وارد فوتبال ايران كرد اين بار سراغ يك بازيكن ديگر از اين كشور رفته است و قصد دارد يك شكار خوب ديگر از اين كشور داشته باشد.
Anselmo Gonçalves Cardoso 28 ساله كه متولد 06/01/1984 است 182 سانتي متر قد دارد و مي تواند در خط حمله به كمك تراكتورسازان بيايد.
وي فصل 2002-2001 را در تيم شهر خود «Freiria» بازي كرد و پس از آن سه سال متوالي در تيم «Torreense» بود كه طي 83 بازي كه براي اين تيم بازي كرده بود 27 گل به ثمر رساند.
اين بازيكن پرتغالي پس از آن راهي تيم «Estrela Amadora» شد و تا سال 2009 به عنوان مهاجم در اين تيم نقش ايفا مي كرد كه 80 بازي براي اين تيم انجام داد و 17 گل وارد دروازه رقباي تيم خود كرد.
در اين سال كاردوسو راهي تيم «Nacional» شد و طي 36 بازي كه براي اين تيم بازي كرد 4 گل به ثمر رساند.
اين بازيكن كه شماره 19 تيم خود را بر تن مي كرد در حال مذاكره با باشگاه تراكتورسازي است.
شايد عملكرد اين مهاجم از نظر گلزني بسيار ايده آل نباشد اما مي توان انتظار داشت همانند ديگر هم وطن خود لوپز روزهاي خوبي در تراكتور داشته باشد و بايد ديد كه آيا اين بازيكن با مسئولان تراكتورسازي به توافق كامل خواهد رسيد يا خير.
محسن فروزان، دروازه بان ملي پوش تيم تراكتورسازي قراردادش را با اين تيم تمديد كرد.
اين دروازه بان سومين بازيكني است كه بعداز لوپز و مرتضي اسدي، با تراكتورسازي توافق كرد و فصل بعد هم در اين تيم بازي مي كند.
در همين رابطه شنيديم مهدي ثابتي به ديگر دروازه بان اين تيم كه فصل قبل به دليل درخشش فروزان نيمكت نشين بود، قصد ترك تراكتورسازي را وارد و مسئولان باشگاه هم خواهان همكاري با وي نيستند.
از طرفي عقيل اعتمادي ديگر دروازه بان تراكتورسازي هنوز با اين تيم قرارداد و فصل بعد دروازه بان دوم تراكتورسازي خواهد بود.
كساني كه قلمشان فقط به نقد ميگردد (مثل من يكي) و برعكس، كساني كه بيانشان فقط به چرب زباني ميچرخد، قطعا دلايلي دارند و ميتواند سودمند باشد. ولي صرف ستايش بدون دليل و نقد غير اصولي هر دو باد هواست. آن برگ كاغذِ كج و معوج فقط برگ خودستايي را علم كرده است. ميدانيم كه به اندازه اين تعريف و تمجيدها فحشهاي پشت سري هم وجود دارد كه هر دو بي اهميت اند.
هنوز بدنه لازم براي رسانه در باشگاه ايجاد نشده است. با وجود اين همه سايت هواداري در آذربايجان خبرها دست دوم و يا كلا در حد شايعه است.
در اين صورت با ادامه چنين روندي، اعتماد مردم كاهش خواهد يافت. اين عدم اعتماد هم به باشگاه و هم به سايتهاي هواداري آسيب ميزند. بدنهرسانهاي باشگاه بايد بهبود يابد به ويژه اگر بناست پذيراي خارجيها باشد.
كارهاي غير اصولي از اين بابت ديده ميشود كه جاي اعتراض دارد. پيوند باشگاه با خبرنگاران در مجراي درستي نايستاده است. خبرگان خبري بايد همواره مورد مشاوره مدير عامل باشد تا كار رسانه اي به درستي انجام گيرد.
ظاهرا اين اعتراض ها هرگز به اهميت خود نمي رسند.
ظاهرا هيچ موقع هيجان مردم نسبت به وضعيت تيمها كاهش نمييابد. چه در زمان بازي و چه در زماني كه بدنه تيم تركيب بندي ميشود، هواداران با نگراني تمام دنبال اخبار ميگردند.
در فصل تعطيلات كه تيم هيچ تمرين و بازي ندارد مردم باز نگران تيمشان هستند و در اين هنگام ميتوان و بايد هم اين هيجان و نگراني به گونهاي فرو نشانده شود.
يكي از استعدادهاي مديران بايد اين باشد كه سخن سنجيده بگويد و از ديد مردم پنهان نماند. بدترين كار يك مدير هم اين است كه به پاسخهاي شفاهي بسنده كند و بيتوجه به نگاههاي مضطرب باشد. درصد بيشتري از مديران ما ترجيح ميدهند همه كارشان را خودشان انجام دهند.
آقاي جعفري بايد با خبرگان و كارشناسان فوتبال آذربايجان مشاوره كند و برآيند نظرها را به كار بندد و اگر غير از اين باشد، مطمئنا در برابر مردم منفعل باقي خواهد ماند.
در مقايسه كمالوند و قلعهنويي بايد نتيجه را سرلوحه قرار داد. در فصل كنوني ما تا مقام دوم خيز برداشتيم و فصل پيشين تا پنجم. اين نتيجه حكم ميكند كه كار قلعه نويي بهتر از كمالوند بوده است گرچه از اهميت كار فراز كاسته نميشود.
شايد اعتراضهايي بشنويم كه دست مزد بالاي قلعهنويي را يادآور شوند. آيا سپاهانيها و استقلاليها كمتر از ما هزينه كردهاند؟ چرا نميتوان پذيرفت براي كسب مقامهاي بالاتر بايد هم هزينه كرد و هم مايه گذاشت؟ بنا به اين اعتراضها، كمالوند يا امثال او گزينه مناسبي براي تيماند. قلعهنويي و كمالوند امتحان خود را دادهاند و نيازي به تجربه و تخمين نيست.
علي دايي هرگز گزينهي شايستهاي براي تراختور نيست. الف) او علي رغم آذري بودناش توهين كرده است و ب) نتايج درخشان او در پرسپوليس و راه آهن هنوز در ذهنها به يادگار مانده است. كساني كه كانال نفوذ او را به بازيهاي آسيايي باز ميكنند، قضاوت مردم را يك سره ناديده ميگيرند. در صورتي كه علي دايي در تراختور حضور يابد مشكلاتي گريبانگير تيم خواهد بود كه به دست نابخردان چيده ميشود. اين گونه تسويه حساب با سرمربي كاركشتهاي چون قلعه نويي حرف حساب خوبي براي سرمربيهاي معتبر ايران است. سرمربياي كه با بامادور و كلوخ مورد استقبال قرار ميگيرد چه محبوبيتي خواهد داشت؟
هيچ كس معتقد نيست تيم ما بهترين تيم و سرمربياش بهترين است. آن چه مهم است جايگزين مناسب است. با رفتن فلان بازيكن چه كسي جاي گزين او ميشود؟ نميتوان صرف رفتن از كسي حرافي كرد. من شخصا هوادار قلعهنوييام؛ ولي حتا با رفتن او نيز مشكلي ندارم مگر جايگزين بهتري داشته باشد.گرچه در نقد كردن آقاي جعفري هيچ گاه كوتاهي نكردهام، ولي من، هم به شايعهي رفتن او گوش ميسپارم و هم به جايگزيناش. در مورد شفق ديديم كه برآيند كار تيم آسيب نديد. پس شتاب زده و بيمورد فضاي هواداري را با شايعهها آلوده نكنيم. پس آن چه مهم است اولا نتيجه كاري سرمربي و مدير عامل است و هم تغيير و تحولات با افراد شايسته تر