بؤلوم :
جمعه 12 خرداد 1391     یازار : ايوب كنعان

رفتن فراز، اشك ها را در چشمانمان حلقه كرد و رفتن امير تنها لبخند تنگي بر گوشه لب هايمان

دقيقا يك سال پيش و همين روزها بود كه برگ خداحافظي با محبوب ترين سرمربي تراكتور را به رشته تحرير در آورديم و امسال دوباره تقدير به گونه اي رقم خورد تا بار ديگر از رفتن و خداحافظي سخن برانيم. شايد كمتري كسي باشد كه نتواند تفاوت انواع خداحافظي ها درك كند زيرا كه رفتن داريم تا رفتن. رفتن فراز، اشك ها را در چشمانمان حلقه كرد و رفتن امير تنها لبخند تنگي بر گوشه ي لب هايمان به يادگار گذاشت.

فراز هر چه كه بود فراز بود و هرگز به پاي تراكتور و هوادارانش نشيبي نداشت و اما امير از همان اول آبي بود به رنگ آبي دل خود. با اين حال هيچ گاه نمي توان به دليل رفتن كسي را ملامت كرد و بر او خرده گرفت زيرا كه انسان آزاد است و آزاد آفريده شده است و نمي توان عشق آبي را در رگ هاي سرخ جاري ساخت.

با امير نيز خاطرات تلخ و شيرين بسياري داشتيم ولي نه به اندازه ي فراز. با اين حال امير يك فصل سرمربي تيم محبوبمان بود و برايمان در قبال پولي كه گرفت خدمات بسياري انجام داد. توانستيم با او و در كنار هواداران نائب قهرمان شويم و به آسيا به روياي ديرينه ي خويش دست يابيم. با او آبي ها و سرخ ها را در آشيانه اشان به زانو در آورديم و اقتدار را در كالبد بي جانشان فرياد كشيديم.

به هر حال اكنون بايد پذيرفت كه امير به تيم محبوب آبي خويش پيوسته است و تبريز عروس شهرهاي ايران را ترك گفته. همچنان كه جدايي از فراز به رغم سختي بسيار تنها به خاطر موفقيت تراكتور برايمان تا حدودي سهل گشت، جدايي امير را نيز براي موفقيت بيشتر تراكتور سهل خواهيم شمرد.

شرط ادب است كه مهمان را با بهترين كلام بدرقه كنند و امير نيز يك سال مهمان ما بود و اينك بهترين ها را برايش آرزو مي كنيم. اينك از ديار آذربايجان او را روانه تيم محبوب خود مي كنيم و مي گو ييم الوداع گل آبي.

الوداع گل آبي، كه بي پيرايه و بي شايبه همه جا آبي بودن را فرياد كشيدي و الوداع اي فرياد هاي امير پاشا ي ميليون ها ميليون سرخ فام آذربايجاني. براي ما رسم بر اين است كه هر كس سرخ است سرخ تراكتوري دل ها به عشقش مي تپند و هر كس رنگ ديگري است هيچ گاه قلبي برايش نخواهد تپيد. شايد تا ديروز قلب ها ي بسياري با او بود ولي اينك تنها قلب ها براي فردي به تپش در مي آيند كه فردا روزي نام سرمربي تراكتور را بر لوحه ي افتخار خويش بيافزايد.

اين رسم اين ديار است كه دلها براي برادران مي تپد نه براي بيگانگان. اينجا چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است. اينجا سرخ فام ديار ستار خان است. اينجا بودنش براي خود افتخار است. اينجا تمامي گل ها به رنگ عشق است به رنگ سرخ پس دوباره الوداع گل آبي.

بي تو بودن شايد چند روزي سخت باشد ولي دايمي نيست زيرا كه هدف رستن و به اوج رسيدن است و اين هدف عالي ما است. بودي مي آمديم، فوج فوج و هزار هزاران نفر. نيستي باز خواهيم آمد، هزاران هزاران هزار. زيرا كه بر روح ما جاويد نام عشق وطن آذربايجان نفش بسته است و نه نام امير ها و امير هاي ديگر.

الوداع گل آبي.